چند مثال :
1- کلاهبردار ملک رو به عنوان مهریه به همسرش میدهد.
بعد ملک رو میفروشه و فرار میکنه (مثلا خارج) .
بعد همسرش مهریه رو مطالبه میکنه.
بعد در دادگاه رای میدن معامله باطل هست؛
چون مهریه بوده.
بعد زنه ملک رو میگیره و میفروشه.
بعد میره خارج پیش شوهرش.
2- در معامله اگر یک ریال پول جابجا شود؛
معامله رسمی خواهد شد.
مثلا اگر شما منزلتان را بفروشید.
قسط اول ۱ ریال و قسط دوم ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹، همان ۱ ریال که جابجا شود؛
معامله انجام شده است؛
و ملک در اختیار خریدار است.
فقط از این به بعد خریدار مقروض فروشنده خواهد بود؛
و باید قرض خود را ادا کند؛
که میدانید مسائل خود را دارد؛
و به این راحتیها میسر نیست.
یعنی اگر در قرارداد بندهای مناسب برای فسخ معامله یا جریمه برای تعهدات دیده نشود؛
اوضاع برای فروشنده بسیار پیچیده و سخت خواهد شد.
3- در قولنامه قرارداد میکنند؛
که مثلا ۲۰٪ روز قولنامه داده بشه،
۶۰٪ با یک هفته تاخیر،
۲۰٪ شش ماه دیگه،
(توجه کنید که حجم زیادی به صورت کوتاهمدت اما در دو قسط که قسط دوم سنگین است؛
و حجم کمی از قیمت هم برای بلندمدت).
۲۰ درصد بعدی چون پرداخت ثمن معامله روز قولنامه انجام میشه معامله قفل میشه.
چک هفته بعد نقد نمیشه،
و فروشنده نمیتونه ادعایی در دادگاه کنه،
چون تاریخ انتقال سند شش ماه بعد ذکر شده. بعد از شش ماه که ارزش پول کاهش پیدا کرده طرف پول رو تسویه میکنه،
و فروشنده هم نمیتونه معامله رو باطل کنه.
4- یک باغ یا ویلا درست میکنند؛
در جایی که آب کافی نداره ؛
و قیمت زمین پایینه.
دو سال با تانکر آب میدن تا درختها شکل بگیرن.
بعد به قیمت زمینی که آب خوب داره میفروشن.
اما خریدار میفهمه که اون زمین اصلا آب کافی نداره!
5- قرارداد مشارکت در ساخت میبندند.
پول از مشتریها میگیرند.
پول رو تبدیل به دلار و طلا میکنند؛
و نگه میدارند.
به دلایل واهی (مجوز و غیره) کار نمیکنند.
دو سال بعد میگن به دلیل بالا رفتن قیمتها یا پول بیشتر بدین یا سهم بیشتر میفروشیم.
بعد دعوا راه میندازند ؛
و پنج سال بعد پول مشتری رو برمیگردونند؛
در شرایطی که ارزش پول کم شده!